مجله علمی خبری اینفو

اسم کردی اسم ترکی اسم عربی اسم لری

معنی نام سُروش

سُروش : 1- (به مجاز) پيام‌ آور؛ 2- (در قديم) فرشته‌ي پيام آور، فرشته؛ 3- (به مجاز) پيامي كه از عالم غيب برسد، الهام؛ 4- (در قديم) جبرائيل؛ 5- (در موسيقي ايراني) گوشه‌اي در دستگاه ماهور؛ 6- (در گاه شماري) روز هفدهم از هر ماه شمسي در ايران قديم؛ 7- (اَعلام) شهرت محمّدعلی اصفهانی [قرن 13 هجری] شاعر ایرانی دربار ناصرالدین شاه، ملقب به شمس الشعرا.


معنی نام سَعد

سَعد : (عربي) 1- خجسته، مبارك، خوش يمن، سعادت، خوشبختي، خوش يمني؛2- (اَعلام) 1) سعدابن ابوبکر: [قرن 7 هجری] اتابک فارسی و نواده‌ي سعدابن زنگی، که پیش از استقرار در جای پدرش و 12 روز پس از مرگ او درگذشت؛ 2) سعدابن ابی وقاص: (= سعدوقاص) [قرن اول هجری] صحابی پیامبر اسلام و سردار مسلمان، فاتح عراق، بنیانگذار شهر کوفه و حاکم آن؛ 3) سعدابن زنگی: (= سعد زنگی) اتابک فارس [599-623 قمری] جانشین برادرش تکلة ابن زنگی، که کرمان، اصفهان و همدان را تسخیر کرد، ولی در حمله به عراق از سپاه سلطان محمّد خوارزمشاه شکست خورد.


معنی نام سَعدالدین

سَعدالدين : (عربي) (موجب) 1- نيك بختي دين؛ 2- (اَعلام) سَعدالدين وراويني [قرن 7 هجري] ادیب ایرانی، مترجم مرزبان نامه از زبان طبری به فارسی.


معنی نام سَعدی

سَعدي : (عربی ـ فارسی) 1- (در قدیم) سعد بودن، خجستگی، مبارکی؛ 2- (اَعلام) سعدی [حدود 600-691 قمری] تخلّص و شهرت مشرف‌الدین (مصلح‌الدین) عبدالله شیرازی، شاعر و نویسنده‌ی ایرانی، مؤلف گلستان و بوستان، غزلها، قصیده ها و رساله‌ها‌ی مختلف، که همه در کلیات دیوان او چاپ شده است. آرامگاه او به نام سعدیّه در شیراز است.


معنی نام سُعود

سُعود : (عربي) (جمع سَعد) 1- (در قديم) سعادت‌ها، نيك بختي‌ها، خجستگي‌ها؛ 2- (اسم مصدر) سعادت.


معنی نام سعید

سعيد : (عربي) 1- خجسته، مبارك؛ 2- (در قديم) خوشبخت، سعادتمند؛ 3- (اَعلام) 1) سعیدابن زید: [قرن اول هجری] صحابی پیامبر اسلام(ص)، پسر عمو، شوهر خواهر و برادر زن عمر خطاب، از نخستین مسلمانان و از مهاجران؛ 2) سعید ابن عاص: [قرن اول هجری] امیر و فاتح عرب از بنی امیه، والی کوفه و والی مدینه؛ 3) سعید ابن عثمان: [قرن اول هجری] سردار عرب فرزند عثمان خلیفه، والی خراسان و فاتح ماوراءالنهر که در مدینه به دست اسیران بخارایی کشته شد.


معنی نام سقراط

سقراط : (معرب يوناني، sokrates) (اَعلام) [469-399 پیش از میلاد] فيلسوف يوناني که می کوشید با پرسشهای پیاپی از دیگران، آنان را به دستیابی به حقیقت وا دارد. افلاطون از شاگردان او، در چندین رساله کوشیده است این روش را توضیح دهد. سقراط سرانجام در آتن به فاسد کردن جوانان و بدعت در دین متهم و به نوشیدن زهر محکوم شد و آن را در نهایت آرامش پذیرفت.


معنی نام سَلمان

سَلمان : (عربي) 1- سالم و مبّرا از عيب و نقص و آفت؛ 2- (اَعلام) 1) سلمان فارسی [قرن اول هجری] صحابی پیامبر اسلام(ص)، نخستین مسلمان ایرانی، که در پارسایی و پرهیزگاری او بسیار نوشته‌اند در زمان عمر والی مداین شد و در آن شهر درگذشت. 2) سلمان ساوجی [قرن 8 هجری] شاعر ایرانی، از مردم ساوه.


معنی نام سَلیم

سَليم : (عربي) 1- داراي قدرت تشخيص و داوري درست، سالم و بي‌عيب؛ 2- (در قديم) آرام و مطيع، ساده دل و خوش‌باور؛ 3- (در حالت قيدي) در حال سلامت و به دور از هر گزند و آسيب؛ 4- (اَعلام) نام سه تن از شاهان عثمانی 1) سلیم اول [918-926 قمری] پدرش را وادار به کناره گیری کرد، برادرانش را کشت، ایرانیان را در جنگ چالدران شکست داد، مصر را به تصرف درآورد و عربستان را مطیع ساخت. 2) سلیم دوم [974-982 قمری] در زمان او قبرس و تونس تسخیر شد. 3) سلیم سوم [1203-1222 قمری] دو بار در جنگ با روسها شکست خورد، در زمان او مصر و آلبانی استقلال یافت. به دست ینی چریها کشته شد.


معنی نام سلیمان

سليمان : (عبري) 1- پر از سلامتي؛ 2- (اَعلام) 1) حضرت سليمان(ع): شاه و پیامبر یهود [حدود 972- حدود 932 پیش از میلاد] پسر و جانشین حضرت داوود(ع). کتابهای امثال سلیمان، کتاب جامعه، حکمت سلیمان و غزل غزلهای سلیمان در عهد عتیق به او منسوب است؛ 2) نام دو تن از شاهان صفوی. سلیمان اول: [1077- 1105 قمری] که در زمان او هلندیان بر جزیره ی قشم دست یافتند؛ سلیمان دوم: ملقب به سید محمّد، نوه‌ي دختری سلیمان اول که در سال 1316 قمری مخالفان شاهرخ افشار او را در مشهد به پادشاهی برداشتند، ولی 40 روز بعد هواداران شاهرخ او را گرفتند و کور کردند و دوباره شاهرخ را به سلطنت نشاندند؛ 3) نام دو تن از شاهان عثمانی. سلیمان اول: (= سلیمان قانونی) [926-974 قمری] که در زمان دولت عثمانی به اوج قدرت خود رسید و قانونهایی برای اداره‌ی کشور تنظیم شد؛ سلیمان دوم: [1099-1102 قمری] که دوران کوتاه سلطنتش به کشمکش با شورشیان و خواباندن شورشها سپری شد؛ 4) سلیمان ابن حکم: دوازدهمین خلیفه‌ی اموی اندلس [399-407 قمری] که توسط محمّد دوم خلع شد؛ 5) سلیمان ابن صرد: [قرن اول هجری] صحابی پیامبر اسلام(ص)، از هواداران حضرت علی(ع) و امام حسین(ع). رهبر توابین کوفه، که در جنگ با ابن زیاد کشته شد؛ 6) سلیمان ابن قتلمش: (= سلیمان شاه) شاه سلجوقی عراق [قرن 6 هجری] که پس از چند تلاش ناموفق به شاهی رسید ولی سردارانش به زودی او را عزل کردند و ارسلان را به جایش نشاندند.




1 .. < 1 2 3 4 5 6 7 > .. آخرین



نام های دخترانه شروع شده با



نام های پسرانه شروع شده با